شاید برای اولین بار در سال ۱۹۹۹ یعنی نزدیک به دو دهه پیش بود که نتایج یک تحقیق میدانی در امریکا که از سوی موسسه تحقیقات محیطی این کشور انجام شد، توجه عمومی را به خطرات و تهدیدهای بیلبوردهای پیرامون جادهها جلب کرد. این پژوهش نشان داد که ۷۰ درصد رانندگان خودروها بیلبوردهای کنار جادهها را میبینند و به آن توجه میکنند و ۶۷ درصد از آنان محتوای نوشتاری روی بیلبوردها را میخوانند. نتایج این تحقیق صاحبان کالاها و مالکان بیلبوردها را خوشحال کرد و بازارشان را رونق بخشید اما مردم را ترساند. ترس مردم از این بود که آمارها مربوط به تصادفات در جادهها نسبت مثبت و قابل توجهی با دیدن و خواندن بیلبوردها داشت.
با گذشت زمان و توسعه تکنولوژیهای رسانهای و تبلیغاتی، میزان توجه رانندگان به تبلیغات محیطی و بیلبوردهای کنار جادهها بیشتر شد و آمار تصادفات در بسیاری از کشورهایی که نکات ایمنی و مهندسی دقیق تبلیغات در کناره جادهها را رعایت نمیکردند افزایش قابل توجه پیدا کرد.
در ایران نیز از دهه هشتاد تبلیغات در جادههای بین شهری رونق قابل توجهی گرفت و از همان زمان نیز پلیس راهور به این موضوع حساس شد. به طور خاص در سال ۸۵ ابراز نگرانی و اعمال قانون از سوی پلیس راهور شهرداری تهران را مجاب به تغییر در جانمایی و حذف بسیاری از بیلبوردهای شهری کرد. اما این همه ماجرا نبود. علاوه بر بیلبوردها شهری، بیلبوردهای جادهای نیز جانمایی و مهندسی دقیقی نداشتند. خطر این بیلبوردهای جادهای از بیلبوردهای شهری به مراتب بیشتر بود. زیرا از یک سو سرعت خودروها در خارج از شهرها و اتوبانهای بین شهری معمولا بیشتر از سرعتشان در اتوبان های شهری است و از سوی دیگر دوری مسافت در جادهها بیشتر از داخل شهرها است و بالطبع خستگی رانندگی در طول سفر بیشتر است و به همان میزان احتمال اشتباه نیز بیشتر وجود دارد.
متاسفانه به رغم تاکیدهای پلیس راهور از یک سو و انتقادهای عمومی مردم، رسانهها و کارشناسان هنوز بسیاری از شاخصهای مهم در جانمایی و مهندسی تبلیغات در بیلبوردهای جادهای استاندارد نیست. این موضوع وقتی اهمیت مضاعفی پیدا می کند که بدانیم سالانه هزاران نفر از هموطنان ما در ایران بر اثر تصادفهای ناشی از بی توجهی در رانندگی می میرند. برخی از مسئولان داخلی این تعداد را ۱۸ هزار نفر اعلام کردهاند این در حالی است که سازمان جهانی بهداشت آمار کشتگان در سوانح رانندگی در ایران را تا ۲۵ هزار نفر نیز برآورد کرده است.
به راستی چند درصد این تصادف ها به ایراد فنی خودروها یا مشکلاتی از این دست مربوط می شود؟ واقعیت آن است که اشتباه در جانمایی بیلبوردهای جادهای، ضعف نظارت بر آنها، استاندارد نبودن شیوهها وشاخصهای تبلیغات جادهای در بیلبوردها و … در این فاجعه ملی تاثیر قابل توجهی دارد. فکر کنید راننده ای بخواهد مسیری پنج، شش ساعته را در طول روز یا به ویژه شب طی کند. چند بیلبورد بر سر راهش وجود دارد؟ نوردهی بیلبوردها، جانمایی آنها، محتوای منتشر شده روی آنها و … مجموعا چه اثری بر ذهن و قدرت بینایی رانندگان ایجاد میکند؟ درک این نکته آسان است که وقتی راننده ای با حداقل سرعت ۹۰ کیلومتر در نور تاریک شب به مدت چند ساعت مشغول رانندگی است، توجه کردن به بیلبوردهای جادهای غیراستاندارد، همانند یک خطر بزرگ و نزدیک برای او هستند. خطری بزرگ که در چند متری او منتظر یک اتفاق هولناک است. سازمان راهداری و حمل و نقل جاده ای کشور به عنوان متولی و مسئول اصلی مدیریت و نظارت بر بیلبوردهای جاده ای باید جدیت بیشتری در این امر به خرج بدهد. در غیر این صورت مسئولیت بخش قابل توجهی از آمارهای مرگ و میر جاده ای بر عهده این نهاد است.
امیدوارم روزی با کمک کارشناسان متخصص این حوزه، شاخص های تبلیغات در پیرامون محورهای مواصلاتی کشورمان به استانداردهای روز دنیا برسند.